چرا به اهدافمان نمی رسیم؟
در این مقاله به بررسی مهمترین دلایل عدم موفقیت در دستیابی به اهداف، علیرغم طی نمودن مسیر هدفگذاری می پردازیم. با باشگاه رشد همراه باشید.
اگر مقاله «چکونه هدفگذاری کنیم» را مطالعه کرده باشید، ممکن است شما هم مانند من، تمام یا بخشی از آن مراحل را انجام دادهاید، اما به نتیجه دلخواه نرسیده باشید.
دلیل اول: تعریف قدمهای بزرگ
بسیاری از افراد میخواهند ضعفها و کمبودهای خود را در زمان کوتاه و با تعریف اهداف و گامهای بزرگ، جبران کنند.
صد حیف که 20 کیلوگرم اضافهوزن ناشی از عادات اشتباه تغذیه و بیتحرکی، از فردا با دو ساعت ورزش روزانه قابل اصلاح نخواهد بود. ممکن است چند صباحی هم این تغییر جذاب باشد و به آن عمل کنید،
ولی قطعا بهزودی به سبک زندگی قبلی بازمیگردید. اگر با نحوه کارکرد مغز آشنا باشید، می دانید که بدترین کار ممکن، تعریف گامهای بزرگ است.
دلیل دوم: تکیه بر انگیزه
شاید نیاز به استدلال نباشد که برای اقدام، نیاز به انگیزه دارید. در غیر این صورت چگونه ممکن است زحمت حرکت را بر خود هموار کنید و از لذت سکون و بیتحرکی دل بکنید؟
واقعیت این است که نیاز به انگیزه یک دروغ بزرگ است. شما باید به روشی مسلح شوید که بدون داشتن انگیزه، باز هم کار درست را انجام دهید. بدیهی است که اگر انگیزه بالایی داشته باشید،
کار بهتر انجام میشود و راحتتر به اهدافتان دست مییابید؛ اما در بسیاری مواقع این شانس را ندارید. سؤال اینجا است که آیا واقعا هر وقت انگیزه ندارید، میخواهید متوقف شوید و تا زمانی که هیجان اقدام در شما ایجاد شود، صبر خواهید کرد؟
همیشه از تمرینکردن متنفر بودم، ولی هر روز این کار را تکرار میکردم.
محمدعلی کلی
وقتی این جمله و جملات مشابه آن را از قهرمانان و افراد موفق خواندم، فهمیدم مسیر موفقیت، مسیر پرفرازونشیبی است که بهندرت با لذت همراه است و بخش اصلی این راه، با خون و عرق آمیخته است.
پس اتکا به هیجانات زودگذر استراتژی مناسبی به نظر نمیرسد.
دلیل سوم: تکیه بر استعداد
یکی دیگر از دامهایی که ممکن است در آن بیفتید، این است که پس از اینکه اندکی تلاش کردید و طبیعتا به نتایج ملموسی دست نیافتید، دست از تلاش برداشته و عدم پیشرفت را بهمنزله نداشتن استعداد تلقی کنید
و این در حالی است که بسیاری از مهارتهای فعلی خود را مدیون استمرار و ناامید نشدن هستید. یادتان هست چند بار از دوچرخه به زمین افتادید تا بالاخره موفق به حفظ تعادل شدید؟ اگر بنا بر ناامیدی داشتید،
فکر میکنید هیچوقت لذت دوچرخهسواری نصیبتان میشد؟ یا کودکی را در نظر بگیرید که بارها و بارها به زمین میافتد تا نهایتا موفق میشود بدون کمک دیگران راه برود.
ممکن است سرعت یادگیری افراد با یکدیگر متفاوت باشد اما هیچکس حق ندارد به این بهانه که من اهل کامپیوتر نیستم و استعداد آن را ندارم، به رشد خود پشت کند.
شنیدن این جمله همانقدر عجیب است که یک نفر بگوید من استعداد راهرفتن ندارم پس باید رسیدن به آن را فراموش کنم.
برخی افراد با استناد به بهره هوشی[1] استدلال میکنند که نباید در برخی حوزهها تلاش کنند.
جالب است بدانید آقای آلفرد بینه،[2] مبدع تست هوش و مقیاسهای مربوط به آن، از برداشتهای تنگنظرانه و صلب از این موضوع، شکایت داشته و بارها تأکید کرده که بهره هوشی امری ثابت نیست
و در طول زمان تغییر میکند. لذا تکیه به یک عدد، برای تعیین سرنوشت افراد راه هوشمندانهای به نظر نمیرسد.
دلیل چهارم: انتظار موفقیت یکشبه
اینترنت و شبکههای تلویزیونی مملو از تبلیغات پوچی است که وعده حل مشکلات را در چند روز میدهد. متأسفانه حجم این بمباران آنقدر زیاد است که در ناخودآگاه به آن ایمان آوردهایم.
- جلوگیری از ریزش مو در 24 ساعت فقط با مصرف شامپوی ما!
- در 20 روز 20 کیلو لاغر شوید!
- ظرف 21 روز انگلیسی حرف بزنید!
- و …
اینها بخش کوچکی از تبلیغات پایانناپذیر رسانهها است که ضرر اصلی آنها ایجاد این باور در شما است که در کوتاهمدت میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت و بر این اساس اقداماتی انجام میدهید و پس از اینکه به موفقیت نرسیدید، ناامید و افسرده میشوید.
اگر اطلاعات بیش از حد تکرار شود، مغز ما بدون تحلیل و بررسی، آن را به عنوان یک حقیقت قبول میکند.
آلوین تافلر
دلیل پنجم: ترس از شکست
از بین همه دلایلی که در این فصل بیان میشوند، ترس از شکست موجهترین دلیل است. میخواهم به شما بگویم که همه افراد در آغاز هر کار نسبتا بزرگی میترسند. اگر موفق نشوند چه اتفاقی میافتد؟ میزان ضرر مادی و معنوی این شکست چقدر خواهد بود؟ دوستان و آشنایان در مورد من چه خواهند گفت؟ من نیز اکنون که در حال نوشتن این کتاب هستم از اینکه بازخورد مشتریان به اولین کتابم چه خواهد بود، میترسم. اگر حتی یک جلد از آن به فروش نرسد چه کار کنم؟ حتما مسخره عام و خاص میشوم.
بنابراین همه ما در این مورد مشترک هستیم که کارهای جدید برایمان ترسناک است. ترسو بودن، اجدادمان را از خطرات جانی حفظ میکرده و در مواجهه با خرس و پلنگ موجب بقای آنها بوده است.
آن دسته از اجداد ما که سعی میکردند مثبتاندیش باشند و با حفظ خونسردی به تجزیهوتحلیل اتفاقات بپردازند، قرنها پیش منقرض شدهاند. در آن زمان، در نظر گرفتن منفیترین حالت بهترین گزینه بوده است؛
زیرا اگر خطری وجود نداشته اجدادمان احتیاطی عاقلانه به خرج داده بودند، ولی اگر خطری جان آنها را تهدید میکرده، این منفینگری موجب بقای اجداد ترسوی ما میشده است.
مشکل اصلی این است که امروزه برای اکثر ما خطرات جانی وجود ندارند، ولی مغز ما همان برخورد را با اهدافمان میکند و گمان میکند هنوز هم در نظر گرفتن حالات منفی در جهت بقای ما است.
بنابراین ضمن پذیرش این احساس که خروج از ناحیه امن ترسناک است، دست به اقدام میزنیم. در این مسیر سعی میکنیم از تجربیات سایر افراد استفاده کنیم
تا احتمال شکست را کمتر و کمتر کنیم. البته این حقیقت هم امید بسیاری ایجاد میکند که پیشرفت فناوری موجب شده افراد زیادی در ایران و کشورهای خارجی بتوانند
در سنین جوانی به اهداف بسیار بزرگی دست یابند، امری که در دهههای گذشته تقریبا غیرممکن بود.
دلیل ششم: جذب بدون اقدام
برداشت عده زیادی از افراد از قانون جذب این است که کافی است به خود تلقین کنید به آنچه میخواهید رسیدهاید و با تکرار روزانه جملات تأکیدی و داشتن باوری عمیق، به هدفتان دست خواهید یافت و نیازی به انجام کارهای عملی نخواهید داشت.
جملات تأکیدی بدون اقدام، توهمآفرین است.
جیم ران
نکته قابل تأمل این است که اگر شخصی پس از انجام این اقدامات، به خواسته خود نرسد، به او گفته میشود
که مراحل کار را بهدرستی اجرا نکرده است. به این ترتیب همواره راه فراری برای توجیه عدم کاربردیبودن این رویکرد وجود دارد.
به نظر میرسد باید روشی را برای رشد انتخاب کنیم که در صورت طیکردن مراحل مشخص، نتایج خوبی در بر داشته باشد و نه اینکه حتی با رعایت اصول آن روش، باز هم اما و اگر در میان باشد.
دلیل هفتم: نداشتن حس شکرگزاری
داشتن اهداف بزرگ برای اکثر افراد باعث میشود داشتههای خود را فراموش کنند و بر نداشتههایشان متمرکز شوند.
اگر هدف خرید اتومبیل مرسدس بنز موجب شود از لحظاتی که سوار بر پرایدتان هستید لذت نبرید و بابت داشتن آن از خداوند سپاسگزاری نکنید،
در حال حرکت در مسیر اشتباهی هستید. اگر می خواهید درباره شکرگزاری بیشتر بدانید، مقاله «معجزه ای به نام شکرگزاری» را مطالعه کنید.
[1] IQ
[2] Alfred Binet
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
Great post. I am dealing with some of these issues as well.. Pauletta Kienan Raff
چقدر خوب که براتون راهگشا بوده